حرف دل

حرف دل

شیطان..

 امروز ظهر شیطان را دیدم!!

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه بر میداشت.

گفتم ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند.

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم:

به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه میزنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسان ها آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه ی پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه ی آشکار انجام میدهند.   اینان را به شیطان چه نیاز است؟؟

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در گوشه ای آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خدا گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، وگر نه در برابر آدم سجده میرفتم و میگفتم:  " همانا تو  خود، پدر منی..."



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: azim ׀ تاریخ: دو شنبه 20 / 3برچسب:??? ??, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

درباره وبلاگ

سلام.ممنون که قسمتی از وقتتونو تو وبلاگ من سر میکنین..


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , sohaib.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM